جدول جو
جدول جو

معنی زخم زبان زدن - جستجوی لغت در جدول جو

زخم زبان زدن
(چَ / چِ اَ تَ)
طعن زدن. سرزنش کردن. گواژه گفتن. فسوس کردن. دشنام دادن. طعنه زدن. زخم زدن. رجوع به زخم زبان و طعنه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ کَ دَ)
بشدت ضربت زدن. جراحت سخت وارد کردن:
بسکه خوردم بس زدم زخم گران
دل قوی تر بوده ام از دیگران.
مولوی.
رجوع به زخم شود.
لغت نامه دهخدا