زخم زبان زدن (چَ / چِ اَ تَ) طعن زدن. سرزنش کردن. گواژه گفتن. فسوس کردن. دشنام دادن. طعنه زدن. زخم زدن. رجوع به زخم زبان و طعنه شود ادامه... طعن زدن. سرزنش کردن. گواژه گفتن. فسوس کردن. دشنام دادن. طعنه زدن. زخم زدن. رجوع به زخم زبان و طعنه شود لغت نامه دهخدا